دختر ایرانی

دختر ایرانی

ای که خورشید کم آورده کنار بدنت

و زمین گرم شده بر اثر آمدنت


زلف آشفته ای و شهر به نامت زده اند

ریشه ی زلزله ها با تو به رقص آمده اند


آدم از عشق تو ممنوعه ترین می چیده ست

باد در هیبت زلف تو به خود پیچیده ست


ای بهشت ابدی،آتش داغ نمرود

هرم آغوش تو تا قطب تنم را پیمود


شوخ و شیطانه ترین حوری اهل آتش 

چشم اندازترین منظره های دلکش


خوش بر و روترین دختر ایرانی من

مهربانانه ترین ماه زمستانی من


ای ظریفانه ترین ماهیت سرسختم

دوستت دارم و از داشتنت خوشبختم


آریا صلاحی

این کتاب را برعکس بخوانید

همچنین بخوانید...

03 مرداد 1404 شعر شعر فارسی این کتاب را برعکس بخوانید شاعر شعر عاشقانه شعر آریا صلاحی

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
آدرس پست الکترونیک خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...