برای عاشقت بودن

برای عاشقت بودن

سرت پایین مینداز از کنارم رد نشو ساده

نترس از اتّفاقی که میان ما نیفتاده 


به عشقت باز میگویم،ز عشقت باز میخوانم

به دور از صحبت تکراری«جام مِی» و«باده»


همینجا،روزها خط خورده اند و ما بدور از هم

ز پیوستن هراسانیم،مثل ترس، از جاده


به بند عشق افتادن؛شبیه«جنگ» می ماند

اسیر زنده در زندان غم ها؛من،تو؛آزاده


من؛اینجا،گیج،تنها،بی تو یک دنیا پریشانی

و عشقی که پس از آن«بحث»،از چشم تو افتاده


تو مثل پیش بی احساس و من شیداتر از سابق

برای عاشقت بودن،تمام عمر آماده...


آریاصلاحی

چارده  شب

همچنین بخوانید...

09 ارديبهشت 1404 شعر شعرعاشقانه شعر پارسی شاعر شعر آریا صلاحی

دیدگاه خود را بنویسید

  • {{value}}
این دیدگاه به عنوان پاسخ شما به دیدگاهی دیگر ارسال خواهد شد. برای صرف نظر از ارسال این پاسخ، بر روی گزینه‌ی انصراف کلیک کنید.
دیدگاه خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
آدرس پست الکترونیک خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...